به گزارش راهبرد معاصر، هتل «ماندرین اورینتال دی سی» واقع در واشنگتن، پایتخت آمریکا به تازگی میزبان محرمانه و شاید جنجالبرانگیزترین جلسه سازمانی دنیا بود. نشست گروه «بیلدربرگ» از دوم تا پنجم ژوئن در واشنگتن برگزار و آنگونه که در وبسایت گروه بیلدربرگ درج شد، اسامی نزدیک به 120 چهره برجسته از ۲۱ کشور جهان بهعنوان شرکتکننده نشست به چشم میخورد.
اگر فهرست شرکتکنندگان نشست بیلدربرگ را که حدود دو سوم آنها از اروپا و باقی از آمریکای شمالی هستند، مرور کنیم نام افرادی از سران سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، شورای امنیت ملی آمریکا، دو نخستوزیر اروپایی و میلیاردرهای حوزه فناوری بیش از بقیه جلبتوجه میکند.
همچنین گروه بیلدربرگ طیف گستردهای از موضوعات را برای طرح و بررسی در نشست 2022 خود اعلام کرد که چالشهای ناتو و چین تا امنیت و پایداری انرژی و جنگ اوکراین تنها بخش کوچکی از این فهرست را دربر میگیرد. با وجود این، روزنامه گاردین چاپ انگلیس مینویسد ترکیب نشست سال جاری بیلدربرگ عمدتاً امنیتی و نظامی است.
تاریخچه شکلگیری نشست بیلدربرگ به سال 1954 میلادی برمیگردد؛ نخستین اجلاس آنها از 29 تا 31 می همان سال در هتل «بیلدربرگ» متعلق به پرنس برنهارد، ولیعهد هلند برگزار شد، نشستی که گفته میشد نخستین بار برای تقویت گفتوگوها میان اروپا و آمریکا شمالی شکل گرفت و سپس تمامی جلسات خود را هر سال در یکی از هتلهای پنج ستاره دنیا و تحت شدیدترین تدابیر امنیتی برگزار میکنند.
موضوع تأملبرانگیز دیگر درباره بیلدربرگ اعمال قانون چتم هاوس بر نشستهاست؛ یعنی شرکتکنندگان در استفاده از اطلاعات دریافتی آزادند، اما هویت، وابستگی سخنران یا سایر شرکتکنندگان میتواند افشا نشود. بیلدربرگ دستور کار مشخص ندارد، قطعنامهای صادر و رأیگیری انجام نمیشود. این گروه هر ساله نشست خود را بدون ارائه هیچ بیانیه سیاسی به پایان میبرد.
جالبتوجه آنکه در این نشست غربیها مدعی شفافیت و تبادل آزاد آرا هستند، ولی خبرنگاری دعوت نمیشود و محتوای آن در اختیار رسانهها قرار نمیگیرد. این نهاد دارای وبسایتی کمابیش خالی است که در آن اطلاعاتی عاید مخاطب نمیشود.
همین موارد موجب میشود ابهامات زیادی درباره ماهیت واقعی و نمایشی نشست بیلدربرگ مطرح شود؛ اینکه آیا اهدافی که بهعنوان دستور کار نشست در وبسایت بارگذاری میشود با اهداف اصلی برگزاری آن همسویی دارد؟ آیا نشست بیلدربرگ درواقع فضایی برای تبادل آزاد و فارغ از نگرانی شرکتکنندگان برگزیده و برجسته آن است و در این صورت چرا پشت درهای بسته و با این سطح از تدابیر امنیتی برگزار میشود. در این میان نظریهپردازان توطئه بر این باورند این گروه در بسیاری اقدامات ضد بشری ازجمله مهندسی عامدانه بحرانهای مالی یا برنامهریزی برای نابودی عمده جمعیت جهان دست دارد. روش کاری این سازمان همیشه مخفیانه بوده و به نوعی چنین نظریهای را نزدیک به واقعیت میکند.
بدیهی است اصل بنیادین دموکراسی مبنی بر تبادلنظر علنی در زمینه موضوعات مختلف در بیلدربرگ جایی ندارد و همین موضوع احتمال پیگیری اهداف شوم و توطئهچینی علیه ملتها را پشت درهای بسته نشست قوت میبخشد.
برای تحلیل و بررسی این موضوع پای صحبتهای حسین متفکر، کارشناس سیاست خارجی نشستهایم که در گفتوگو با «راهبرد معاصر» به بررسی ابعاد پیدا و پنهان برگزاری نشست میپردازد.
راهبرد معاصر: ماهیت فعالیتهای گروه بیلدربرگ چگونه است و فعالیتهای خود را با چه هدفی دنبال میکند؟
متفکر: گروه بیلدربرگ سازمان جهانی سیاستگذاری است که در قالب دو شاخه فرعی لژ نیویورک و لژ منچستر فعالیت میکند. این گروه ابزارهای مختلف مالی، نظامی و نفوذ رسانهای را برای دستیابی به اهدافش را در اختیار دارد. هدف این گروه ایجاد دولت جهانی تحت حکمرانی یک طبقه ممتاز است و اقدامات و جلسات گروه پرنفوذ بهصورت پنهانی برگزار میشود.
موضوعات مهم جهانی در جلسات بیلدربرگ بررسی، درباره آن تصمیمگیری و درنهایت با واسطههایی عملیاتی میشود. در برخی موارد بیانیههایی که بیلدربرگ در مباحث عمده جهانی صادر میکند، بازتابدهنده اهداف اصلی گروه نیست.
بیلدربرگ حدود 130 عضو دارد که از بانفوذترین چهرههای سیاسی، اقتصادی و رسانهای جهان هستند. بسیاری از اعضای بیلدربرگ سیاستمداران کهنه کار و صاحبان بازارهای اقتصادی بزرگ، پادشاهان و اعضای خانوادههای سلطنتی کشورهای غربی هستند. شخصیتهای بزرگی که سهامداران عمده کنسرسیومهای نفتی و نظامی جهان هستند نیز از دیگر اعضای گروه به شمار میروند؛ بنابراین نهادهای بزرگ نظامی تقریباً در اختیار سیاستهای این گروه قرار میگیرند.
راهبرد معاصر: نشستی که بهتازگی برگزار شد با چه هدفی بود چه تأثیری میتواند بر تحولات جهانی بگذارد؟
متفکر: نشست سال جاری با استفاده از چهار ابزار قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و رسانهای برای دستیابی به هدف اصلی بیلدربرگ، یعنی تشکیل حکومت ممتازان جهانی برگزار شد. شواهد و اسناد نشان میدهند، دامنه نفوذ بیلدربرگ اروپا، آمریکا و ناتو را دربرمی گیرد؛ تا جایی که تنها برخی از سران آمریکایی را به جلسات خود دعوت میکنند و نقش اساسی را در جنگهای منطقهای و جهانی دارند که درباره تأثیراتش میتوان از جنگ خلیجفارس، ترور شخصیتی چهرههای شاخص و تقسیم آلمان به دو قسمت شرقی و غربی نام برد.
جلسات بیلدربرگ فراتر از جلسات نظام بینالمللی است و عمدتاً مأموران سیا و سرویسهای اطلاعاتی جهان نقش مهمی در این نشست دارند. محتوای جلسات بیلدربرگ همگی محرمانه است و نشست سالانه این گروه در چهار روزدر یکی از کشورهای غربی برگزار میشود. دموکراسی و تبادلنظر دموکراتیک در این نشست معنایی ندارد و اعضای بیلدربرگ به دنبال کسبوکارهایی در جهان هستند که بتوانند آینده حکومت جهانی موردنظر خود را تأمین کنند.
راهبرد معاصر: در برخی تفکرات مبتنی بر بیلدربرگ انسان شیطان توصیف شده است. این تفکر چه تأثیری بر اعضای گروه و جامعه مخاطب آنها دارد؟
متفکر: بیلدربرگ درواقع ایدهای است که انسان را ذاتاً شیطانی میداند و میگوید بشریت نمیتواند راه نجاتی برای خود بیابد، مگر اینکه به راهکار ارائهشده از سوی بیلدربرگ روی آورد. بنابراین اعضای این گروه در رأس قدرتهای جهانی قرار میگیرند. برجستهترین شخصیت این گروه جوزف رِتینگر بود که این گروه را بنیانگذاری کرد و در سال 1954 رهبران ناتو را گرد هم آورد و صحبتهای صریح وی با اعضای ناتو در آن زمان بر تعاملات جهانی نفت تأثیر گذاشت.
این گروه همچنین بر سازمانها و گروههای بزرگ اقتصادی و سیاسی دنیا نفوذ دارد. نکته قابل تأمل اینکه جلسات چنین گروهها و سازمانهایی هم عمدتاً پشت درهای بسته تشکیل میشود، زیرا نمیخواهند دیگران از اقدامات آنها سر دربیاورند و علاقهای به عمومی شدن محتوای نشستهای خود ندارند.
سیاستهای آمریکا و غرب بهویژه در قبال چین و موضوعات مربوط به نفت بهوسیله این گروه اتخاذ میشود. در دهه 1990 بیلدربرگ تصمیم به افزایش مالیاتها گرفت تا سود بیشتری نصیب سرمایهداران شود؛ اینجا بود که جرج بوش پدر تصمیم به افزایش مالیاتها گرفت. بیلدربرگ تصمیمات خود را گرفته و به رهبران جهانی ابلاغ میکند. اینها حتی در رابطه با جنگ اوکراین و دیگر تحولات، تفکرات خود را به سران دنیا دیکته میکنند.
راهبرد معاصر: در بیلدربرگ پرونده تحولات ایران چگونه ارزیابی و اعمال سیاست میشود؟
متفکر: ایران یکی از موضوعاتی است که در دستور کار بیلدربرگ قرار دارد، زیرا جمهوری اسلامی حامی نظام جهانی حضرت مهدی (عج) است و این حکومت با نظام شاخصی که بیلدربرگ دنبال میکند، در تعارض خواهد بود. انقلاب اسلامی با هویت بخشی به ایران، جایگاه و منزلت ژئوپلیتیک کشور و نیز جایگاه شیعیان را در دنیا ارتقا داد و شیعیان نیز در هسته مرکزی سیاستهای آینده خود موضوع انتظار و تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) را مدنظر دارند. بنابراین بیلدربرگ اندیشههای شیعی را در تعارض با آرمان خود میبیند و انقلاب اسلامی به این دلیل که به دنبال تمدن نوین اسلامی برای تحقق حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) است، تعارض ماهیتی و ژئوپلیتیکی با حکومت جهانی شاخص پیدا میکند. با توجه به این موضوع میتوان دریافت یکی از اهداف بیلدربرگ، برداشتن یا اصلاح موانعی است که در دست اقدام دارد.
بیلدربرگ در رسانههای دنیا «دولت نامرئی جهانی» نامگذاری شده که متشکل از صاحبان و مدیران صنایع بزرگ، افراد صاحب نفوذ در سیاست، اقتصاد، رسانه، دانشگاه و رؤسای نهادهای امنیتی کشورهاست. بنابراین تصمیمات این گروه میتواند مهمتر از تصمیمات نهادهای بینالمللی همچون سازمان ملل متحد و اجلاس «گروه هفت» و «گروه 20» باشد. یکی از موضوعات جدیدی که در دستور کار بیلدربرگ قرار دارد، به دست گرفتن حلقه امنیت غذایی جهان است که در آینده جنجال بزرگی در این زمینه شکل خواهد گرفت و بیلدربرگ برای نفوذ بر جهان در تلاش است کانالهای تأمین غذایی جهانی را در اختیار بگیرد.